زندگینامه حضرت معصومه(س)
شهر مدینه چشم به راه تولد کودکی از خاندان پاک پیامبر(ص) بود تا اینکه خداوند در اول ذی القعده سال صد و هفتاد و سه هجری قمری دختری نورانی به امام هفتم امام موسی کاظم(ع) و نجمه همسر آن حضرت عطا کرد. نجمه (س) بعد از بیست و پنج سال پس از تولد امام رضا (ع) اینبار صاحب دختری که مایه ی چشم روشنی خانواده اش بود شده بود. امام کاظم (ع) به سبب عشق و علاقه ی خاصی که به حضرت زهرا(س) داشت نام او را فاطمه گذاشت که به خاطر سرشت پاک و پرهیز کاری اش پس از مدتی معصومه خوانده شد چون او هم مانند پدر گرامی اش از گناه و بدی دور بود. حضرت فاطمه معصومه(س) از محضر پدر و برادر معصوم و مادر پارسا و عالمش استفاده ها کرد و به چنان مقامی در علم و دانش دست یافت که در دوران جوانی با بسیاری از دانش های اسلامی آشنا بود.
روزی جمعی از شیعیان به مدینه آمدند تا سؤالهای دینی خود را از امام کاظم (ع) بپرسند و با جوابهای درست به شهر خود باز گردند. آن روز امام هفتم (ع) در سفر بودند وامام رضا (ع) نیز در مدینه حضور نداشتند شیعیان از اینکه سؤالهایشان بی پاسخ ماند بسیار ناراحت شدند و به ناچار راه بازگشت در پیش گرفتند. وقتی فاطمه معصومه (ع) از اندوه مسافران آگاهی یافت، سؤالهایشان را که به صورت نامه ای تهیه شده بود گرفت و به همه آنها پاسخ داد. شیعیان بسیار خوشحال شدند و مدینه را به قصد سرزمین خویش ترک گفتند که در بیرون مدینه با امام کاظم (ع) رو به رو شدند آنان پاسخ های فاطمه معصومه (ع) را در اختیار امام گذاشتند وقتی امام پاسخ های دختر گرامی اش را خواند با جمله ای کوتاه شاگرد مکتبش را این گونه ستود: پدرش به فدایش.
هنگامی که فاطمه معصومه (ع) به دنیا آمد سه سال از خلافت هارون می گذشت هارون در ستمگری و چپاول بیت المال گوی سبقت را از حاکمان پیش از خود ربوده بود. او حاکمی شهوتران و دنیا پرست بود. امام کاظم (ع) نمی توانست در برابر ظلم و ستم هارون به شیعیان و خیانت او به اسلام سکوت کند. ازاین رو با شیوه های گوناگون با حکومت ضد دین او مبارزه می کرد. هارون علویان را زندانی و تبعید می کرد و گروهی را نیز پس از شکنجه بسیار به شهادت می رساند تا اینکه پس از محکم کردن پایه های حکومت و قدرت خود امام کاظم (ع) را دستگیر و زندانی کرد. برای همین فاطمه معصومه (ع) در سالهای آخر زندگی پدرش از دیدار آن حضرت و بهره مندی از وجود آن بزرگوار محروم شد.
امام کاظم (ع) در روز 25 رجب سال 183 هجری قمری به دست هارون ستمگر مسموم شد و به شهادت رسید. هنگام شهادت پدر آن حضرت تنها ده سال داشتند و امام رضا (ع) بیست و پنج سال داشتند که به امامت رسیدند و به مرو رفتند.
یک سال از سفر امام هشتم به مرو گذشت. خاندان پیامبر (ص) در مدینه از دیدار آن عزیز محروم بودند و چیزی جز زیارت دوباره سیمای نورانی آن حضرت دل غم دیده آنان را آرام نمی کرد. فاطمه معصومه(ع) نیز کاسه ی صبرش لبریز شده بود تا اینکه با گروهی از برادران و برادر زادگان آن حضرت تصمیمم گرفتند تا به مرو بروند و به محضر امام (ع) شرفیاب بشوند.
آنان با سرعت بار سفر بستند و با یک دنیا امید مدینه را به قصد مرو ترک کردند در میان قافله فاطمه معصومه (س) چون گوهری می درخشید.آن بانوی بزرگوار را پنج تن از برادرانش به نامهای : فضل، جعفر، هادی، قاسم، زید و نیز عده ای از برادر زادگان وگروهی از خویشان و بزرگواران همراهی می کردند.
کاروان پس از طی مسافت طولانی به شهر ساوه رسید در آنجا بود که فاطمه معصومه (س) دچار بیماری سختی شد آن چنان که دیگر توانایی ادامه سفر را نداشت وقتی آن بانو حال و روز خود را چنین دید تصمیم گرفت به شهر قم برود. اهالی شهر قم که از آمدن آن حضرت مطلع شدند به استقبال ایشان رفتند و موسی ابن خزرج به نمایندگی از مردم نزد دختر گرامی امام کاظم (ع) رفتند و ایشان را به منزل خود دعوت کردند. بیماری دختر امام کاظم (ع) همراهان ایشان و اهالی قم را سخت ناراحت کرده بود حال ایشان روز به روز بدتر می شد تا سرانجام زائر خسته ی امام رضا(ع) در دهم ربیع الثانی 201 هجری قمری چشم از جهان فرو بست ودر حالی که اشک در دیده و غم دوری برادر را در دل داشت از دنیا رفت .
پاداش زیارت حضرت معصومه (س):
امام صادق (ع): به زودی بانویی به نام فاطمه از خاندان من در قم دفن می شود. هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب خواهد شد.
امام رضا (ع): هرکس او را زیارت کند بهشت از آن اوست.
امام جواد (ع): هرکسی عمه ام را در قم زیارت کند بهشت از آن اوست.