آسمان
سلام آسمان خسته دلان
سلام آبی پر شور عشق
تو چه می بینی از کرانه ی ناپیدای چشمانت به دنیای پست زمین که با لجاجت ها، حسادتها و کینه ها همه چیز را تار و مار ساخته و عشق جای خود را به زیبندگی های تصنعی لذت های واهی و سخن های دروغ سپرده. آسمان بگو چقدر به خدا نزدیکتری گنجینه آبی دلت چه سخن ها از عبودیت و عشق واقعی دارد .گویند نیاکان پاک سرشت و محبوب ما نزد تو جای دارند. کاش چشمانم صیقلی تر بود تا حجابهای دنیایی را می شکافت تا ببینم هر آنچه تو می بینی . آسمان گریستنت از چیست؟ شاید امیدی واهی است به شستن غبار خسته ی دلها از برجها و یا حتی خانه های کاه گلی شهر غربت . شهری که دیگرهیچ بنی بشری حاضر به تعویض رحم و محبت با حراصت و کینه نیست همه به دنبال کسب فرصتهای بهتر برای بالا بردن پست و مقام دنیایی خود هستند می خواهند آدمهای نا توان تر و نه حتی آدمهای عادی برای آنها سر تعظیم فرود آورند غرور پاچه هایشان را گرفته و خود خواهی دامنشان را چسبیده. آسمان ببار من هم با تو می بارم به استمداد کمک از پروردگارم برای رهایی و پیوستن به تو....